۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

تصميم مصوب مركز حاميم

بسم الله الرحمن الرحیم

بنابر تصمیم مصوب مرکز حامیم ( مرکز حامیان ایلیا «میم») با توجه به شرایط جدید، تا اطلاع ثانوی، کلیه وبلاگها و سایتهایی که به نحوی در حمایت از معلم بزرگ ایلیا «میم» فعالیت دارند، به روز نخواهند شد مگر در موارد معلوم و هماهنگ. 13/4/87 منبع: www.moalemehagh.blogfa.com www.haghighatyab.blogfa.com

۱۳۸۶ اسفند ۱۹, یکشنبه

آثار توقیف شده ایلیا «میم»‌ رام الله (مکتوباتی از سن 12 سالگی تا 33 سالگی)

مجموعه کتب تعالیم حق حاوی بخشی از سخنرانی های عمومی ایلیا «میم»
تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
مکتبهای باطنی و باطن مکتوبات
تفکر متعالی و روش های تفکر خلاق
(شامل آموزش روش های سی و شش گانه تفکر)
فرمول های تفکری و نرم افزارهای ذهنی
(شامل بیش از هفتصد فرمول ذهنی برای اجرای امور مختلف)
شیعه علی مانند علی است.
هنر مبارزه متعالی
دکترین حزب ا...
نظریه های جهانی و معنویت مدرن
الگوهای بنیادی زندگی
شهودهای راستین و برداشتهای ناراستین
تفسیر باطنی آیات ظاهری
تفسیر آیات کلیدی کتاب مقدس
تفسیر آیات مرجع قرآن کریم
احیاگری و القاء روح
هنر رویابینی الاهیزم
قضاوت باطنی و عدالت حقیقی
فراهنر روح زایی
عملیات انرژی زایی و تئوری های عملیات
شیوه کهن ارتباط با ارواح
ازدواج هماهنگ و ناهماهنگ
نورخواری و تغذیه نورانی
نگاه خلاق، اندیشه سازنده و کلام آفریننده
محمد (ص)، دَم حامیم
ناجیان جهان و حرکت دهندگان
تعلیمات و پیام های معلم جهانی...
بینش های بنیادی و اندیشه های زندگی ساز
دانش کهن نشانه شناسی (خواندن نشانه های جهان پیرامون)
معنای صداهای طبیعت و آوازهای پرندگان
آموزش مشاوره تحول زا
روش های آینده پژوهی
آینده جهان، تمدن ها و ادیان
مکاتبات
(نامه ها، سوالات، پیام ها و توصیه هایی به رهبران جهان و دانشمندان و علماء)
علم اسماء و کلیدهای نورانی
طریقه صاد میم (روش های صید نورهای و انرژی ها و مهار روحی)
فرقه و ضد فرقه (با موضوع فرقه شناسی و تحلیل و مهار فرقه ها)
درمان هماهنگ و شفای الهی
علم موفقیت، روش های آسمانی و زمینی توفیق
پایان قسمت دوم متن والسماء والطارق

۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

همانی که می دانی و می شود آنچه می بینی

ایلیا «میم» در پاسخ به سوالاتی که در بارۀ توانایی های خارق العاده و امکان وقوع اتفاقات بزرگ در زندگی فردی (امکان معجزات در زندگی شخص) مطرح شده است ، با جملاتی از این دست جواب داده است :
«تو نامحدودی پس نامحدود ببین و نامحدود بیندیش. توان تو محدود به حدودیست که خود ساخته‏ای. حدود تو در نگاه تو است. ریگ‏وار یا اقیانوس‏وار هر دو به نگاه توست. اگر آسمان چشم تو را پر کرده باشد، تو آسمانی و اگر نگاه تو پر از غبار باشد تو غباری و آنگاه که غباری، نه آسمان می‏بینی نه آسمان‏پرستی نه آسمان هستی».
«اگر من به تو بگویم هست به تو چه می‏رسد. تو ببین، که اگر هست به تو می‏رسد و از آن برای تو می‏شود و اگر نیست چیزی از تو کم نمی‏شود جز تردید تو. تو اگر بتوانی از چشم من ببینی دیگر چه نیازی داری که از دهانم بشنوی. اگر اسرار را یافتی برای تو هست و اگر نیافتی همچنان هست لکن برای تو نیست. اگر تو بگویی که اسراری در کار نیست می‏شنوم که اسرار را با تو کاری نیست. اگر تو ندیدی، تو ندیدی نه آنکه چیزی برای دیدن نیست».
«چیزی را بپذیرید که به روح خود دریافته باشید یا به قلب بشنوید و یا به عقل ببینید. تا در درون بر شما آشکار نشده، که آن به فهم است یا به قوت ایمان یا به احاطه‏ای از بالا، چیزی را نپذیرید اما آنچه را که نمی‏دانید، انکار نکرده و درباره‏اش قضاوت نکنید».
«آنکه گوش نسپارد نمی‏شنود حتی اگر گوش کند و آنکه خیره نگاه نمی‏کند، نمی‏بیند حتی اگر توصیف کند... اگر در درون می‏بینی هست در بیرون خواهی دید که هست و اگر ببینی که نیست دیگر نیست که آنرا ببینی. اگر بگویی چیست دیگر پیدا نیست و گر دیدی که اینست، همین است آنچه برای تو هست... چیزی را که نمی‏توانی بپذیری قبول نکن ولکن انکارش نکن و آنچه پذیرفتی، خود را برای آمدنش آماده کن».
«اسرار را به قضاوت نگیر که تو را به بازی می‏گیرد و آشفته‏ات می‏کند. اسرار را به قلبت بگیر. چشم‏ات را در سینه‏ات بگشا و از پشت پلکهایت نگاه نکن که از این نگاه جز پلکهایت را نمی‏بینی و اگر می‏بینی اوهامیست بر پرده پلکهایت. اگر با قلب‏ات ببینی می‏شود آنچه می‏بینی».
«باورها بارور نمی‏شوند مگر آنکه به کشف آمیخته شوند. و تو خود را باور نکن، خود را بارور کن تا باور کردنی شوی».
«انسان همان چیزی را نمی‏داند که نخواسته بداند و همان چیزی را نمی‏تواند که ندانسته می‏تواند. آنکه می‏گوید و نمی‏داند، می‏خواهد و نمی‏تواند و آنکه می‏داند و می‏گوید، می‏تواند آنچه می‏خواهد و برای او می‏شود پیش از آنکه بخواهد».
«ما چیزی را می‏پذیریم که از قبل پذیرفته‏ایم و چیزی را می‏یابیم که قبل از این یافته بودیم و به چیزی می‏رسیم که پیش از این در جای دیگر رسیده بودیم».
«نگو نمی‏توانم بگو نمی‏دانم. آیا کاری هست که انسان نتواند؟ اگر ببینی، می‏شود. آنچه ببینی می‏توانی و آنچه نمی‏توانی همان است که نمی‏بینی. اگر تو باشی آنچه هستی، می‏توانی آنچه نمی‏توانی زیرا تا خودت نباشی هیچ چیز صدای تو را نمی‏شنود چون خودت چیزی نگفته است».
«قدرت نامحدود خداوند در اختیار تو است اگر تو در اختیار اراده خداوند باشی. اقتدار روح از آنِ انسان روح‏یافته است. با روح خداییت بگو و تحقق را بنگر».
کلام خلاق : خلاقانه بگو ؛ پس می شود
«جهان از کلمه پدید آمد و در کلمه ناپدید می‏شود. کلمه را دریاب».
«معجزات بزرگ به مدد کلمات بزرگ واقع شدند و کلمات بزرگ همچنان قادر به معجزات بزرگ‏اند. از زمانی که قادر به گفتن شدی قدرت کلمات را در زندگی‏ات بکار گرفته‏ای اما به واقع این حرفهای تو بوده که تو را به کار گرفته... حدود باطل و خودساخته با کلام بسته شده و با کلام باز می‏شود و زایل می‏گردد».
«با روح چیزها حرف بزن پس اگر به توافق رسیدی یا آنرا در تصرف داشتی به آنچه می‏گویی عمل می‏کند... به اتکاء خداوند و با یقین بگو، یقیناً می‏شود ایمانت را بکار گیر و کارت می‏گیرد... انسان وارث خداوند است. همان خدایی که می‏گوید باش و می‏شود (...) ارث خود را از خداوند زنده و حاضر دریافت کن و وعده او را بپذیر که فرمود تو را مانند خود کنم که به هر چه بگویی باش بشود».
«توان خلاقه کلام در سرّ مطلق الهی، در ناآشکاری مخفی باقی می‏ماند و سپس در سه حوزه آشکارشدنیست و آن کلام آفریننده، کلام تبدیل‏کننده و کلام تقویت‏کننده است. کلام آفریننده، کلام مادر است و برخوردار از توانایی مطلق. قادر است هیچ را به چیز تبدیل و چیز را از هیچ حاصل کند. این کلام از کلمة الله است و اختصاص به خداوند و تسلیم‏شدگان محض دارد. حتی انبیاء نیز واجد آن نبودند اما برخورداری انسانهایی گمنام و انگشت‏شمار را تاریخ در حافظه خود دارد. این مرحله کن فیکون است. مکانیزمی ندارد زیرا به حوزه تجرد محض و روح مجرد مربوط می‏شود. فرمان می‏دهد و فرمانش فی الحال واقع می‏گردد. بالاترین قدرت عالم در این نوع صوت جریان دارد و می‏توان گفت که حتی همه قدرتهای عالم در برابر آن ناچیز است زیرا همه آن قدرتها خود از کلمه الله و روح خلاقه خداوند نشأت گرفته‏اند. این افراد با قلب روح خلاقه و از ناحیه قلب آن می‏گویند و از ذات روح خلاقه که سرالاسرار است و عصاره همه اسرار مستقیماً تغذیه می‏کنند.
و دیگر کلام تبدیل‏کننده است. بکاربرندگان این کلام کیمیاگران باطنی‏اند. کسانی که می‏توانند چیزها را به چیز دیگری تبدیل کنند حتی چیزهای بظاهر کم‏ارزش را به چیزهای پرارزش. آنها قادر به ایجاد کردن یا محو کردن نیستند اما می‏توانند از آنچه هست چیز دیگری بدست آورند. کیمیاگران واقعی باطنی از ناحیه گلوی روح خلاقه می‏گویند.
و سومین قدرت یافتگان نه قادر به آفرینندگی و بوجود آوردن‏اند نه تبدیل و کیمیاگری. آنان می‏توانند کیفیت و شدت و اثرات چیزها را تغییر دهند اما نه قادر به بوجود آوردن هستند نه در تبدیل جنسی به جنس دیگر و نه در کیمیاگری توانی دارند. کلام این افراد از دهان روح خلاقه بیرون می‏آید».
«... کسی که در همسویی با حرکت کائنات می‏گوید کلام او با قدرت حرکت‏دهنده جهانها حمایت می‏شود و واقع می‏شود».
«بر اوهام نپیچ که تو را به پوچی می‏رساند. به روح خلاقه، به آسمان پرقدرت و به نور جهان‏گستر اتکا کن. به کوه اسراری خداوند پناهنده شو و دستت را گرد درخت زندگی حلقه کن اگر محل اتکای تو بزرگ باشد آنچه از تو صادر می‏شود بزرگ است و هر چه از تو بیرون می‏ریزد متناسب و مانند آن چیزیست که به آن تکیه کرده‏ای...
آنچه به تردید می‏گویی ممکن است بشود یا نشود پس یا می‏شود یا نمی‏شود این گفتنی دوگانه و به تردید آمیخته است. لکن اگر به یگانگی بگویی، یکی بگویی و از یکی بگویی کلام تو می‏شود و نشدنی در کار آن نیست زیرا یک به یگانگی منجر می‏شود و دو به دوگانگی».
«اصواتی هست که بدون آنکه معنایی ظاهری داشته باشند دارای اثراتی بزرگ است بزرگی تأثیر این اصوات به هماهنگی دگرگون‏ساز آنها مربوط می‏شود و صوتی واحد هست که به مدد آن می‏توان هر چیز را تغییر داد و به هر کاری دست زد زیرا همه اصوات از آن صوت واحد جاری می‏شوند و به آن بازمی‏گردند پس در تبعیت مطلق آن قرار دارند».
«اسم اعظم کلید درهای بسته و گشاینده قفل‏های بسته است. هر دعایی به آن مستجاب می‏شود زیرا خود عامل آفرینندگیست. آن، سرّ ارتباط با خداوند و نام سرّی اوست که به آن، خداوند فوراً پاسخ می‏دهد. اسم اعظم مادر همه اصوات است و جهانهایی که از کلمه آفریده شده‏اند در برابر آن تسخیر و تسلیم‏اند. آسمانها و زمین به آن گشوده می‏شود. گرفتن آن به شنیدن یا غیر شنیدن به باروری و زایندگی منجر می‏شود. همه قدرتهای بالا و پایین در آن جمع شده و از آن بیرون می‏ریزد».

۱۳۸۶ بهمن ۶, شنبه

روش‏های تعلیم او


تعلیمات او مستقیماً درباره زندگی است و طی آن، عموماً به احیاء جریان زندگی باطنی و بازیابی روح و نور درونی (روح‏یافتگی و نوریافتگی) می‏پردازد. او بر بیداری کامل و همه جانبه تأکید دارد و بیداری معنوی را به تنهایی ناکافی و ناقص می‏شمارد. بیداری جسم و روح، ذهن و قلب و نیز بیداری تاریخی، مذهبی، معنوی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از جمله ابعاد بیداری متعالی مورد نظر اوست. بعضی اوقات آموزش‏های او با پیچیدگی فوق‏العاده‏ای توأم می‏شود و فرمی ریاضی‏وار و کاملاً منطقی به خود می‏گیرد. بعضی اوقات هم قلب و حس افراد مخاطب اوست و کاملاً حسی و قلبی آموزش می‏دهد. گاهی هم مستقیماً و صریحاً با روح افراد می‏گوید. هرگاه قلب افراد را هدف قرار می‏دهد، بسیار ساده اما همراه با جریانی به شدت حسی تعلیم می‏دهد. وقتی مقصودش ذهن و تفکر شنونده است آموزش به سمت عقلانیت و پیچیدگی منطقی می‏رود. از نظر او تعلیم به روح در سکوت و خاموشی میسر است.
تعلیمات او برای اکثر افراد، با تجربه‏ای از حضور جذاب و اسراری همراه است و گاهی حیرت و خیرگی از جمله نتایجی است که به کرّات در دریافت‏کنندگان تعلیم مشاهده شده است. یکی از مسائلی که برخی از مستمعان از آن سخن گفته‏اند این است که در حضور او از نوعی روشنایی و نور برخوردار می‏شوند که بسیار حمایت‏بخش و امیدوارکننده است اما پس از خروج از حضور او این نور به تدریج رو به کاهش می‏گذارد. او برای حل این مسئله اشاره کرده است که باید نور را منتشر کرد تا بر شدت آن افزوده شود.
از نظر او تغییر در شعور، تغییر زندگی است و پایدارترین تغییرات در دگرگونی خودآگاهی و بینش و در اندازه دریافت حضور الهی و تجربه عشق الهی است. او این را ماندگارترین تغییرات می‏داند.
یکی از بارزترین ویژگی‏های او قدرت و تسلطش در تفهیم و آگاه کردن و ایجاد تغییر و جابجایی در بینش و هوشیاری افراد موردنظرش است. تغییراتی که ممکن است موقتی یا دائمی باشند. او با قدرت تمام، ذهن افراد موردنظر خود را روشن و نورانی یا قلب آن‏ها را به شور و شوق وامی‏دارد و البته ظرفیت و آمادگی افراد در این دریافتها نقشی تعیین‏کننده دارد زیرا همیشه تعلیم زنده متناسب با تعلیم‏گیرنده است. به همین دلیل ممکن است بعضی‏ها از حیرت و دریافتهای عجیب خود بگویند و البته عده ای از این تغییرات اظهار بی‏خبری می کنند . او پیروان خود را به دیدن و شنیدن دعوت می‏کند. گاهی با حرکات و اشارات و همچنین با کارهایی که به افراد واگذار می‏کند، به آنان آموزش می‏دهد.
بعضی از افراد از طرق باطنی تعلیم او سخن می‏گویند. بعضی معتقدند با بیاد آوردن تجربه های تعلیمی بارها به احساسات و اندیشه‏های هدایت‏کننده دست یافته‏اند. بعضی از آموزش دیدن مکرر خود در رؤیا حرف می‏زنند تا حدی که گزارش‏های زیادی که می‏توان آنها را به چند جلد کتاب تبدیل کرد، از این آموزش‏های در رؤیا جمع‏آوری شده اما او آموزش‏های رؤیا را مختص خود افراد دانسته و آنرا برای سایرین کاملاً معتبر نمی‏داند...
زندگی او و زندگی کردن با او تعلیم است. او با همه وجود خود آموزش می‏دهد. واژه‏ها و سکوت، نگاه و اشارات و حالات و رفتار او سرشار از جریان آگاهی است. گاهی او بجای سخن گفتن، با عمل خود تعلیم می‏دهد. سکوت او، اغلب، اوج آموزش است.

۱۳۸۶ آذر ۲۷, سه‌شنبه

معلم بزرگ

ایلیا رام اللَّه در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است.اما عموم پیروان او را به نام ایلیا «میم» می شناسند و در سطح جامعه نیز او به همین نام شناخته می شود . محمد مسیح موسوی ، خالق فتاح ، پیمان فتاحی، ایلیا ساعی و محمد علی مهدوی از جمله اسامی او می باشد . القاب و نسبت های مختلفی از جانب طیف های مختلف به او داده شده . ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در بارۀ دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است . سواد مدرسه ای او اندک است . با این وجود بیش از چهار هزار صفحه متن مکتوب در زمینۀ روش های علوم باطنی و نظریه های بنیادی و کاربردی از او در دست می باشد ، بیش از دویست اثر تحقیقاتی و مطالعاتی زیر نظر او برنامه ریزی شده است و متن سخنرانی های عمومی او به بیش از سی کتاب می رسد . او دانش خود را مربوط به مشاهدات ، تفکرات و دریافتهای شخصی خود می داند و مسائلی مانند علوم غیبی را تأیید نکرده است .
ایلیا بعد از گذر از دوران کودکی و نوجوانی و بعد از مدتی خاموشی و سکوت ، پس از تجربه یک اتفاق و برخورد که چیز واضحی هم از آن نگفته است، از وضعیت معمول زندگی خود خارج شده و نشانه‏ها و توانایی‏های عجیبی از او بروز کرده است. سن او کمتر از سی سال است اما به نظر می رسد که دانش و تجربۀ چند هزار سال را با خود دارد . ایلیا شخصیتی بسیار اسرارآمیز و ناشناخته دارد. شخصیتی اصطلاحاً هزار وجهی، صد پهلو و دارای ابعاد متعدد و حتی بظاهر متضاد. تضادهایی با جهت گیری واحد و همسوی با هم. می توان او را عصاره و برآیندی از اساتید بزرگ معنوی و معلمان بزرگ باطنی دانست. ایلیا بطرز چشمگیری ساده و معمولی است و ساده زندگی می‏کند. به تناسب شرایط مخاطبان یا جهت‏گیری تعلیم، قالبهای گوناگون شخصیتی و اجتماعی را اتخاذ کرده است و با روش‏های مختلفی با افراد در ارتباط بوده است. گاهی قالبهای اجتماعی و ظاهری که او موقتاً برای خود اتخاذ کرده به قدری متضاد بوده است که بعضی از شاگردان نزدیک را هم به تردید و بدبینی وادار کرده است. در واکنش به مقبولیت سنجی ، او اصراری بر مورد قبول واقع شدن یا رد شدن از جانب دیگران ندارد و تجارب بسیاری وجود دارد که او خود را به صورتی منفی معرفی کرده است. به همین دلیل بعضی او را دارای گرایش به ملامتیون می دانند.
ایلیا «میم» از سن نوجوانی تعلیمات خود را شروع کرده و عده کمی را تحت آموزش‏های غیرآشکار و غیرعمومی که دورۀ نجومی (روح‏زایی یا هنرهای ماورایی) نام دارد، قرار داده است. سالها بعد برای اولین بار در سال 1375 آموزش‏های علنی و عمومی او در سن 23 سالگی در تهران آغاز شد.اولین سخنرانی عمومی او در 23 سالگی در کتاب تعالیم حق (جریان هدایت الهی) گرد آوری شده است . سایر سخنرانی ها یا تعلیمات استاد (مشتمل بر بیش از سی جلد کتاب) هرگز اجازۀ انتشار نیافت. او برای تعلیمات خود پولی دریافت نمی‏کند و قیمت آموزش را خود افراد می‏داند .
به آموزش‏های ایلیا «میم» تعالیم معنوی گفته می‏شود...
بنیانگذار اصلی الاهیزم باطنی ماهاآواتار می باشد که ایشان نیز در نقاط مختلف دنیا به اسامی متعددی شناخته شده اند . ماهاآواتار در ایران با اسم استاد روح الله شناخته می شود . در بارۀ استاد روح الله فیلم های مستند مختلفی ساخته و کتب بسیاری نوشته شده است و گفته می شود که ایشان در رأس نظام جهانی معلمان باطنی قرار دارند . الاهیسم باطنی نیز توسط بعضی از دیگر معلمان باطنی در سطح جهان آموزش داده می شود . الاهیزم باطنی را می توان معادل علوم باطنی با جهت گیری خداگرا دانست و ارتباطی با هیچ یک از ادیان ، مذاهب یا فرقه ها ندارد ...
فن‏آوری‏های ذهنی و تکنولژی متافیزیکی (فنون باطنی ، ZX) بخش حساس این تعلیمات است که به طور غیرعمومی آموزش داده می‏شود. یکی از محوری‏ترین آموزش‏های ایلیا، آموزش روش‏های سی و شش گانه تفکری است که با عنوان XYZ شناخته می شود . روش‏هایی مانند تفکر خلاق، تفکر مفهوم‏یاب، دوراندیش، قرینه‏ای، فرااندیش، روش‏های تصمیم‏گیری، تصمیم‏سازی و تصمیم‏بینی.
آموزش‏های عمومی ایلیا «میم» درباره حضور الهی، تجربه عشق الهی، احیاء روح، انقلاب درونی، نور زنده، هدایت الهی و زندگی متعالی می باشد . همچنین آموزش روش های تفکر و تحقیقات برای طیفهایی از مخاطبان عمومی بارها برگزار شده است . در مقاطعی و برای تعداد کمتری از شاگردان ، طی دوره های عمومی ، علاوه بر تعلیمات معنوی و معرفتی ، گاهی نیز مباحثی مانند علم موفقیت ، روشهای مشاوره ، ازدواج هماهنگ ، تغذیه نورانی ، کلام خلاق ، روش ها و سبک های مبارزۀ باطنی ، روشهای سخنرانی و نویسندگی و تحقیق ، نشانه شناسی در طبیعت ، روشهای درمان دینامیکی ، تفسیر و تحلیل متن و روشهای انسانشناسی مطرح شده اما عمدۀ سخنرانی های عمومی به مبحث معنویت الهی و معرفت باطنی اختصاص داشته است.
ایلیا برای سواد ظاهری اهمیت زیادی قائل نشده است و برای مطالعه ، جریان زندگی ، زمین و آسمان ، نشانه ها و تغییرات را بعنوان بهترین کتاب توصیه می کند . هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات یکی از مهمترین توصیه های اوست که علت اصلی توفیق ها و پیروزی ها شمرده شده است . او بارها اشاره کرده است که « مسیح و مسح شدگان دیگر زنده اند و تعلیم می دهند » اما در بارۀ این مطلب توضیح بیشتری نداده است .
امروزه تعداد شاگردان و پیروان استاد ایلیا «میم» به دهها هزار تن می رسد با این وجود او تعداد شاگردان واقعی خود را اندک می داند . او به افرادی که ندانسته در گمراهی گرفتار هستند، بی‏توجه نبوده است و افراد غیرمذهبی را طرد نکرده است. درواقع اکثریت پیروان او کسانی هستند که رابطه خوبی با دین و مذهب نداشته‏اند و غالباً از تحصیل‏کردگان و اهل علم هستند. بیشتر هواداران او را اشخاصی غیرمذهبی تشکیل می‏دهند که با وجود عدم رعایت دقیق احکام دینی برای معنویت و حقایق درونی اهمیت قائل‏اند. رابطه او با چنین اقشاری از جامعه عمیق بوده است. ولی ارتباط او با افراد متکبر، متعصب، بدبین و مدعی که اکثراً هم اهل بدبینی و انکار و بی‏حرمتی هستند، بسیار سرد است و اغلب بدون توجه از کنار آنان می‏گذرد. در بین پیروان و شاگردان ایلیا از همه اقشار مردم دیده می‏شود. کودکان خردسال، پیران هشتاد ساله و نود ساله، جوان، ثروتمند، فقیر و حتی معدود اشخاصی که احتمال تأثیرپذیری آنها خیلی کم است مانند افرادی که قبل از این به فساد و اعتیاد مشغول بوده‏اند یا تا دیروز خود را استاد یا افرادی فوق العاده می‏نامیدند و شاگردانی داشتند . او اکثر حلقه‏های خود را کسانی می‏داند که در گمنامی و ناشناختگی زندگی می‏کنند . از بعضی از شاگردان ایلیا نیز توانایی های فوق العاده ای گزارش شده است.
ایلیا با هر دسته از مردم با روش متناسبی ارتباط برقرار می‏کند و هماهنگ عمل کردن یکی از ویژگی‏های شاخص اوست. با شخص روشنفکر به یک روشنفکر تمام عیار مبدل می‏شود و با یک شخص عامی و ساده آن چنان ساده برخورد می‏کند که انگار خودش هم از همان جماعت است. در اینطور مواردی دو آتشه می‏شود یعنی از مخاطب خود خیلی شدیدتر می‏شود. او با اینکار، مخاطبان خود را به فرا رفتن از قالبی که در آن گرفتار شده‏اند فرا می‏خواند.
از جمله تأکیداتی که ایلیا عملاً و به دفعات به همراهان خود داشته است مسئولیت‏پذیری و کار را تمام و کامل انجام دادن، انکار محدودیت‏های دروغین، پرهیز از دروغ، تمرین مبارزه، حذف امور غیرضروری، کنترل نفس، آمادگی برای از خودگذشتگی کامل، حفظ اسرار، وفاداری محض، و هماهنگ با روح عمل کردن است .
در دورۀ غیر عمومی تعالیم ( zx ، دورۀ نجومی یا روح زایی : فن آوری های متافیزیکی ...) مباحثی مانند هنر رویا بینی خلاق ، ارتباط روحی ، جابجایی روحی ، صید انرژی (صاد میم ) ، تجربه های موازی و غیره از جمله خطوط تعلیمی محسوب می شود .
این آموزش ها تنها برای معدودی از معرفت جویان برقرار است و به نظر می رسد که ورود به این دورۀ آموزشی طی سلسله آزمون هایی دقیق و تحت شرایطی خاص صورت گرفته و احتمالاً به همین دلیل ، تابحال عدۀ کمی از اشخاص موفق شده اند به آن راه پیدا کنند . او خود ورود به این دوره ها را برای همۀ شاگردان لازم ندانسته است و آنرا تنها برای معدودی از افراد توصیه کرده است . کارورزان باطنی پیش از ورود به این نوع از آموزش ها عهدی را می بندند که در آن به ناشناخته ماندن، حفظ اسرار ، عدم استفاده شخصی از آموخته ها و توانایی های کسب شده و اجرای وظیفۀ باطنی و رعایت بعضی از شرایط نامتعارف تأکید شده است .
آموزش های ایلیا «میم» ابعاد متعددی دارد بطوری که در زمینه های مختلف زندگی انسان قابل تعمیم است و از تفسیر آنها در شرایط مختلف می توان به راه حل های بدیع و فوق العاده ای دست یافت . آموزش های او دارای سه جنبۀ ذهنی ، قلبی و روحی است و تمامیت انسان را خطاب قرار می دهد . یگانگی با یکی ، روح یافتگی ، بیداری باطنی ، انقلاب در روح ، نجات روح، نوریافتگی ، تجربه حضور الهی و عشق الهی ، برقراری ارتباط زنده و حضوری با خداوند ، بیانهای مختلفی است که او در اشاره کردن به هدف عنوان کرده است . جواب او به مسائل مختلف زندگی کامل و دقیق است . بعضی از افراد مطلع از مکتبهای باطنی ، عمق و کیفیت آموزش ها و حرکات او را در مقایسه با جریانهای مختلف معنوی و باطنی به مقایسه جویبار با رودخانه بزرگ یا برکه و دریا تشبیه کرده اند .
بیدار شدن از خواب و هوشیارانه زیستن یکی از جنبه های آموزش او می باشد که مورد تأکید قرار گرفته است .
او به بعضی از شاگردان جملات کوتاهی را واگذار می‏کند که به هسته‏های تعلیمی مشهورند و آنها براساس این جملات کوتاه به نوشتن داستان یا شرح و تفسیر تعالیم باطنی می‏پردازند. وقتی این جملات باز شده‏اند نشان داده‏اند که معنی‏ها و ابعاد زیادی را در خود بصورت نهفته داشته‏اند. استفاده از تمثیل و داستان و استعاره ها یکی از روشهای خاص آموزش اوست .
تمثیل ها و استعاره هایی که او در آموزش هایش بیان می کند دارای معانی عمیق و ابعاد گوناگونی است که می توانند اوضاع را به تصویر بکشند و راه حل ها را نشان دهند . او کلماتی کلیدی و خلاق را به بعضی از شاگردان خود برای حل مسائل و مشکلات داده است که کارساز بوده اند.
روش هایی که او برای اندیشیدن توصیه می کند گوناگون و استثنایی است و غالباً با آن چیزی که در روش های معمول هست تفاوتهای زیادی دارد . نگاه کردن از بالا به مسائل و مشاهدۀ موضوعات از زوایای سی و شش گانه یکی از روش های عملی اوست که تحت عنوان آموزۀ « نگاه 360 درجه » شناخته می شود . این آموزه بطور عملی نشان می دهد که چگونه می توانیم از همۀ زوایای ممکن به مسائل نگاه کنیم .
ایلیا تغییرات و نشانه ها را به شکلی تفسیر می کند که انگار در حال خواندن متن یک کتاب است و به صداها طوری گوش می دهد که انگار معنی های پنهان در آنها را می شنود . در این زمینه دو کتاب نوشته شده که حاوی تجارب افراد از توانایی خارق العادۀ او در معنی کردن نشانه ها و تغییرات است . نگاهش به چیزها طوری است که به نظر می رسد متوجه درون چیزهاست . او به شدت هوشمند است و هوشیاری خارق العادۀ او به گونه ای است که انگار در یک لحظه در جاهای مختلف و در زمانهای مختلفی حضور دارد . هوشمندی عجیبی که در واکنش های او وجود دارد با گذشت زمان واضح تر می شود . گاهی رفتار او برای بینندگان نوعی دیوانگی ساختگی یا تجاهل به حساب می آید که این موضوع نیز روشی است برای سنجش و آزمون . از طرفی او به نحو اعجاب برانگیزی خلاق است . انگار همۀ حرفها و حرکاتش از اعماق یک مرکز خلاقیت می جوشد . طراحی بیش از دویست پروژۀ تحقیقاتی، طرح سی و هفت داستان تعلیمی ، ابداع دهها روش nx (روش های فعال سازی مغزی – ذهنی ) ، ابداع دهها فرمول تفکری بدیع و طرح انواع نظریات بنیادی ، بروزاتی از این خلاقیت عظیم است .
دیدگاههای او در موضوعات معمول زندگی مانند ازدواج ، خانواده ، حکومت ، شغل مناسب ، تغذیه ، دین و غیره تفاوت زیادی با دیدگاههای معمول دارد . وقتی نظرش را در بارۀ موضوع های مختلف می گوید یا ایده اش را در مورد خاصی مطرح می کند غالباً نظرات و نقشه های دیگر کم رنگ می شوند .با این حال نظرات و مواضع اصلی اش را در بارۀ خیلی از چیزها واضح نمی گوید و آنها را اغلب بصورت سربسته می گوید .
او خود را بعنوان معلم زندگی و تعلیم دهندۀ حقیقت معرفی کرده است و به « زندگی حقیقی و پرداختن به حقیقت زندگی و دوری از زندگی موهوم و دروغین » کراراً توصیه کرده است . در بارۀ بسیار از حرفهایی که در باره اش گفته شده است سکوت می کند یا پاسخ صریحی نمی دهد و کشف حقایق را به سوال کننده واگذار می کند.
معنی این واگذاری ممکن است این باشد که تا چیزی را دروناً نیافته‏اید و متوجه نشده‏اید، قبول نکنید. از نظر او انسانها به گروه‏های مردگان، خفتگان، اوهام‏زدگان... و بیداران تقسیم می‏شوند که بیداران خودشان هفت دسته‏اند و تنها این هفت گروه به نجات و بزرگی رسیده‏اند و به تجربه زندگی حقیقی نائل شده‏اند.
ایلیا «میم» از اینکه در میان دوستداران خود به یک بت مبدل شود دائماً گریخته است و بعضی اوقات صرفاً به دلیل شکستن این بت ساخته شده در اذهان برخی از دوستداران، به اعمال ظاهراً شکننده‏ای دست زده است. او دائماً پیروی و وفاداری یاران خود را آزموده و آنان را اصطلاحاً غربال کرده است و از این رهگذر بعضی وقتها بجای جذب افراد آنان را دفع کرده است. به نظر می‏رسد، در موقعیت‏هایی خود را به عمد در معرض محکوم شدن قرار داده است و همراهان خود را به قضاوت شتابزده تحریک کرده است بلکه شاید او را محکوم کنند ...
اینکه انسان به حرف و ادعا و عنوان نیست و به شعور و اندیشه ها و نشانه هاست یکی از تأکیدات اوست . تفاوتی نمی کند که انسانی بگوید من آدم خوبی هستم یا بدی ، چون همۀ مردم جهان ادعاهای زیبا و مقبولی دارند، پس اگر کسی بگوید من راستگو هستم به همان اندازه مهم نیست که بگوید من دروغگو هستم چون این هردو ، ادعاست . چیزی که واقعیت این فرد را نشان می دهد ، محصولات اوست ، نشانه های اوست . اعمال و اندیشه های اوست ، جز این همۀ انسانها تمایل دارند که ادعا کنند و بگویند خوب و بسیار خوب هستند ...
او گاهی در برابر تحریکات مختلف با سکوت و بی‏واکنشی مواجه شده است و همین موضوع موجب تردید یا ابهام بعضی از اطرافیان وی شده است. در بعضی از گزارشاتی که در اینباره وجود دارد وقایع چندی مورد اشاره قرار گرفته که حاکی از همین مطلب است. مثلاً در خاطره‏ای نقل شده که او در برابر درخواست و اصرار بعضی از افراد که از او خواسته بودند تا عمل خارق العاده‏ای انجام دهد و حتی در ادامه، به تمسخر و توهین دست زده بودند، با بی‏تفاوتی و خاموشی برخورد کرده بود که همین موجب تردید بعضی از شاگردان شده بود یا اینکه در جایی مورد تهمتهایی شدید قرار گرفته که به آن جوابی نداده یا در نهایت به خنده کفایت کرده است. در مواردی به سؤالاتی که گاهاً خیلی ساده هم بوده‏اند، جوابی نداده است و از طرف سؤال‏کننده به ندانستن متهم شده است . در موارد متعددی او جملاتی را در محکومیت خود گفته است . البته اینها جملاتی چند پهلو بوده اند که می توان معنای محکومیت را نیز از آن استخراج کرد . اگر انسان هست چه نیازی به دفاع از خود دارد و اگر نیست چرا باید تلاش کند خود را اثبات نماید ...
ایلیا «میم» علاقه‏ای به آشکار شدن در بین جمع از خود نشان نداده است و شهرت و معروفیت را نوعی اسارت می‏داند و به آن پشت کرده است. با تقلید کورکورانه مخالف است و حتی تقلید (کورکورانه) از خود را برای یارانش مجاز ندانسته است. با مطلق‏گرایی شاگردانی که به بهانه همانندی با او به آن دست می‏زنند مخالف است و ایده‏آل افراد را در هر زمان، آن چیزی می‏داند که به تناسب شایستگی و آمادگی به آنها می‏رسد.
در مقابل نظریات تصدیقی و تأیید کننده ای که پیرامون ایلیا « میم » رام الله وجود دارد اظهارنظرهایی منفی هم به چشم می خورد . اظهاراتی که از طرف منتقدان مختلف و غالباً با حالتی بدبینانه یا متعصبانه نسبت به او ابراز شده است . خلاصۀ بعضی از انتقادات مطرح شده این است که او فردی کافر ، مرتد و بدعت گذار است یا ساحر و جادوگر است . بعضی هم معتقدند که او شخصی دیوانه است و عده ای ابله و دیوانه را به دور خود جمع کرده است . منتقدانی که با انقلاب ایران ضدیت دارند او را آخرین تیر نظام اسلامی برای جذب مردم و جوانان به اسلام می دانند و جالب اینکه بعضی از طرفداران انقلاب او را عامل استکبار جهانی برای کوچ دادن جوانان به سمت غرب دانسته اند . عصبیتها و تناقض های شدیدی که در بعضی از این انتقادات به چشم می خورد می تواند بیانگر واقعیت های ناگفته ای باشد که در دل انتقادات وجود دارد .
چکیدۀ بعضی از نسبتها و انتقادات دیگر را می توان اینطور بیان کرد : روح مسیح ، شیطان ، ساحر و جادوگر ، روح خدا ، سای بابای سوم ، بنیادگرای مدرن ، پسر خدا ، معلم جهانی ، مروج خرافات و تحجرگرایی ، پسرخواندۀ آمریکا ، گاندی ثانی ، مفسد فی الارض ، کافر و ضد خدا ، معجزه گر، مدعی قرآن ، شیاد ، پسر شیطان، لیدر فرهنگی غرب درخاورمیانه، مدعی الوهیت و حلاج جدید.
او بر ضرورت تحولی جهانی به صورت بدیهی اشاره کرده است و آنرا حتمی و نزدیک می‏داند و تأکید کرده است که باید خود را آماده و مهیا کنیم.
طیفهایی از پیروان او بویژه نزدیکان و آشنایان قدیمی تر به تأکید شهادت می دهند که او دارای نیروهای خارق العاده و قدرت عظیم روحی و شعور استثنایی است . آنان برای مدعای خود به صدها تجربه و مشاهده حضوری خود و دیگران استناد می کنند . آنها شدیداً به این موضوع اعتقاد دارند که کلام او دارای قدرت تغییر دهنده و بسیار اثرگذار است و اینکه کلمات او بسیار کارسازند و چیزهایی که می گوید واقع می شود . بعضی از گزارشها و تجربیات مذکور ، تاکنون در چندین کتاب و در نشریات مختلف ، بیان شده است . چندین کتاب در بارۀ اعمال خارق العاده و توانایی های او نوشته شده است و فیلم های مستندی از شاهدان بسیارِ این وقایع تهیه شده است که البته بخش زیادی از این فیلم ها و کتابها در بارۀ استاد روح الله و اعمال او می باشد .
او به تعدادی از پیروان خود عهدی را داده است که محتوای اصلی آن با این عبارت بیان می‏شود «الهی تسلیم و خدمتگزارم». این عهد با عبارتهای مشابهی نیز بیان شده است اما در همه شکل‏ها بر مفهوم تسلیم استوار است. اصل عبارت: الهی ای که با منی تسلیم و خدمتگزارم و روز و شب تو را می‏خوانم.