۱۳۸۶ آذر ۲۷, سه‌شنبه

معلم بزرگ

ایلیا رام اللَّه در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است.اما عموم پیروان او را به نام ایلیا «میم» می شناسند و در سطح جامعه نیز او به همین نام شناخته می شود . محمد مسیح موسوی ، خالق فتاح ، پیمان فتاحی، ایلیا ساعی و محمد علی مهدوی از جمله اسامی او می باشد . القاب و نسبت های مختلفی از جانب طیف های مختلف به او داده شده . ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در بارۀ دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است . سواد مدرسه ای او اندک است . با این وجود بیش از چهار هزار صفحه متن مکتوب در زمینۀ روش های علوم باطنی و نظریه های بنیادی و کاربردی از او در دست می باشد ، بیش از دویست اثر تحقیقاتی و مطالعاتی زیر نظر او برنامه ریزی شده است و متن سخنرانی های عمومی او به بیش از سی کتاب می رسد . او دانش خود را مربوط به مشاهدات ، تفکرات و دریافتهای شخصی خود می داند و مسائلی مانند علوم غیبی را تأیید نکرده است .
ایلیا بعد از گذر از دوران کودکی و نوجوانی و بعد از مدتی خاموشی و سکوت ، پس از تجربه یک اتفاق و برخورد که چیز واضحی هم از آن نگفته است، از وضعیت معمول زندگی خود خارج شده و نشانه‏ها و توانایی‏های عجیبی از او بروز کرده است. سن او کمتر از سی سال است اما به نظر می رسد که دانش و تجربۀ چند هزار سال را با خود دارد . ایلیا شخصیتی بسیار اسرارآمیز و ناشناخته دارد. شخصیتی اصطلاحاً هزار وجهی، صد پهلو و دارای ابعاد متعدد و حتی بظاهر متضاد. تضادهایی با جهت گیری واحد و همسوی با هم. می توان او را عصاره و برآیندی از اساتید بزرگ معنوی و معلمان بزرگ باطنی دانست. ایلیا بطرز چشمگیری ساده و معمولی است و ساده زندگی می‏کند. به تناسب شرایط مخاطبان یا جهت‏گیری تعلیم، قالبهای گوناگون شخصیتی و اجتماعی را اتخاذ کرده است و با روش‏های مختلفی با افراد در ارتباط بوده است. گاهی قالبهای اجتماعی و ظاهری که او موقتاً برای خود اتخاذ کرده به قدری متضاد بوده است که بعضی از شاگردان نزدیک را هم به تردید و بدبینی وادار کرده است. در واکنش به مقبولیت سنجی ، او اصراری بر مورد قبول واقع شدن یا رد شدن از جانب دیگران ندارد و تجارب بسیاری وجود دارد که او خود را به صورتی منفی معرفی کرده است. به همین دلیل بعضی او را دارای گرایش به ملامتیون می دانند.
ایلیا «میم» از سن نوجوانی تعلیمات خود را شروع کرده و عده کمی را تحت آموزش‏های غیرآشکار و غیرعمومی که دورۀ نجومی (روح‏زایی یا هنرهای ماورایی) نام دارد، قرار داده است. سالها بعد برای اولین بار در سال 1375 آموزش‏های علنی و عمومی او در سن 23 سالگی در تهران آغاز شد.اولین سخنرانی عمومی او در 23 سالگی در کتاب تعالیم حق (جریان هدایت الهی) گرد آوری شده است . سایر سخنرانی ها یا تعلیمات استاد (مشتمل بر بیش از سی جلد کتاب) هرگز اجازۀ انتشار نیافت. او برای تعلیمات خود پولی دریافت نمی‏کند و قیمت آموزش را خود افراد می‏داند .
به آموزش‏های ایلیا «میم» تعالیم معنوی گفته می‏شود...
بنیانگذار اصلی الاهیزم باطنی ماهاآواتار می باشد که ایشان نیز در نقاط مختلف دنیا به اسامی متعددی شناخته شده اند . ماهاآواتار در ایران با اسم استاد روح الله شناخته می شود . در بارۀ استاد روح الله فیلم های مستند مختلفی ساخته و کتب بسیاری نوشته شده است و گفته می شود که ایشان در رأس نظام جهانی معلمان باطنی قرار دارند . الاهیسم باطنی نیز توسط بعضی از دیگر معلمان باطنی در سطح جهان آموزش داده می شود . الاهیزم باطنی را می توان معادل علوم باطنی با جهت گیری خداگرا دانست و ارتباطی با هیچ یک از ادیان ، مذاهب یا فرقه ها ندارد ...
فن‏آوری‏های ذهنی و تکنولژی متافیزیکی (فنون باطنی ، ZX) بخش حساس این تعلیمات است که به طور غیرعمومی آموزش داده می‏شود. یکی از محوری‏ترین آموزش‏های ایلیا، آموزش روش‏های سی و شش گانه تفکری است که با عنوان XYZ شناخته می شود . روش‏هایی مانند تفکر خلاق، تفکر مفهوم‏یاب، دوراندیش، قرینه‏ای، فرااندیش، روش‏های تصمیم‏گیری، تصمیم‏سازی و تصمیم‏بینی.
آموزش‏های عمومی ایلیا «میم» درباره حضور الهی، تجربه عشق الهی، احیاء روح، انقلاب درونی، نور زنده، هدایت الهی و زندگی متعالی می باشد . همچنین آموزش روش های تفکر و تحقیقات برای طیفهایی از مخاطبان عمومی بارها برگزار شده است . در مقاطعی و برای تعداد کمتری از شاگردان ، طی دوره های عمومی ، علاوه بر تعلیمات معنوی و معرفتی ، گاهی نیز مباحثی مانند علم موفقیت ، روشهای مشاوره ، ازدواج هماهنگ ، تغذیه نورانی ، کلام خلاق ، روش ها و سبک های مبارزۀ باطنی ، روشهای سخنرانی و نویسندگی و تحقیق ، نشانه شناسی در طبیعت ، روشهای درمان دینامیکی ، تفسیر و تحلیل متن و روشهای انسانشناسی مطرح شده اما عمدۀ سخنرانی های عمومی به مبحث معنویت الهی و معرفت باطنی اختصاص داشته است.
ایلیا برای سواد ظاهری اهمیت زیادی قائل نشده است و برای مطالعه ، جریان زندگی ، زمین و آسمان ، نشانه ها و تغییرات را بعنوان بهترین کتاب توصیه می کند . هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات یکی از مهمترین توصیه های اوست که علت اصلی توفیق ها و پیروزی ها شمرده شده است . او بارها اشاره کرده است که « مسیح و مسح شدگان دیگر زنده اند و تعلیم می دهند » اما در بارۀ این مطلب توضیح بیشتری نداده است .
امروزه تعداد شاگردان و پیروان استاد ایلیا «میم» به دهها هزار تن می رسد با این وجود او تعداد شاگردان واقعی خود را اندک می داند . او به افرادی که ندانسته در گمراهی گرفتار هستند، بی‏توجه نبوده است و افراد غیرمذهبی را طرد نکرده است. درواقع اکثریت پیروان او کسانی هستند که رابطه خوبی با دین و مذهب نداشته‏اند و غالباً از تحصیل‏کردگان و اهل علم هستند. بیشتر هواداران او را اشخاصی غیرمذهبی تشکیل می‏دهند که با وجود عدم رعایت دقیق احکام دینی برای معنویت و حقایق درونی اهمیت قائل‏اند. رابطه او با چنین اقشاری از جامعه عمیق بوده است. ولی ارتباط او با افراد متکبر، متعصب، بدبین و مدعی که اکثراً هم اهل بدبینی و انکار و بی‏حرمتی هستند، بسیار سرد است و اغلب بدون توجه از کنار آنان می‏گذرد. در بین پیروان و شاگردان ایلیا از همه اقشار مردم دیده می‏شود. کودکان خردسال، پیران هشتاد ساله و نود ساله، جوان، ثروتمند، فقیر و حتی معدود اشخاصی که احتمال تأثیرپذیری آنها خیلی کم است مانند افرادی که قبل از این به فساد و اعتیاد مشغول بوده‏اند یا تا دیروز خود را استاد یا افرادی فوق العاده می‏نامیدند و شاگردانی داشتند . او اکثر حلقه‏های خود را کسانی می‏داند که در گمنامی و ناشناختگی زندگی می‏کنند . از بعضی از شاگردان ایلیا نیز توانایی های فوق العاده ای گزارش شده است.
ایلیا با هر دسته از مردم با روش متناسبی ارتباط برقرار می‏کند و هماهنگ عمل کردن یکی از ویژگی‏های شاخص اوست. با شخص روشنفکر به یک روشنفکر تمام عیار مبدل می‏شود و با یک شخص عامی و ساده آن چنان ساده برخورد می‏کند که انگار خودش هم از همان جماعت است. در اینطور مواردی دو آتشه می‏شود یعنی از مخاطب خود خیلی شدیدتر می‏شود. او با اینکار، مخاطبان خود را به فرا رفتن از قالبی که در آن گرفتار شده‏اند فرا می‏خواند.
از جمله تأکیداتی که ایلیا عملاً و به دفعات به همراهان خود داشته است مسئولیت‏پذیری و کار را تمام و کامل انجام دادن، انکار محدودیت‏های دروغین، پرهیز از دروغ، تمرین مبارزه، حذف امور غیرضروری، کنترل نفس، آمادگی برای از خودگذشتگی کامل، حفظ اسرار، وفاداری محض، و هماهنگ با روح عمل کردن است .
در دورۀ غیر عمومی تعالیم ( zx ، دورۀ نجومی یا روح زایی : فن آوری های متافیزیکی ...) مباحثی مانند هنر رویا بینی خلاق ، ارتباط روحی ، جابجایی روحی ، صید انرژی (صاد میم ) ، تجربه های موازی و غیره از جمله خطوط تعلیمی محسوب می شود .
این آموزش ها تنها برای معدودی از معرفت جویان برقرار است و به نظر می رسد که ورود به این دورۀ آموزشی طی سلسله آزمون هایی دقیق و تحت شرایطی خاص صورت گرفته و احتمالاً به همین دلیل ، تابحال عدۀ کمی از اشخاص موفق شده اند به آن راه پیدا کنند . او خود ورود به این دوره ها را برای همۀ شاگردان لازم ندانسته است و آنرا تنها برای معدودی از افراد توصیه کرده است . کارورزان باطنی پیش از ورود به این نوع از آموزش ها عهدی را می بندند که در آن به ناشناخته ماندن، حفظ اسرار ، عدم استفاده شخصی از آموخته ها و توانایی های کسب شده و اجرای وظیفۀ باطنی و رعایت بعضی از شرایط نامتعارف تأکید شده است .
آموزش های ایلیا «میم» ابعاد متعددی دارد بطوری که در زمینه های مختلف زندگی انسان قابل تعمیم است و از تفسیر آنها در شرایط مختلف می توان به راه حل های بدیع و فوق العاده ای دست یافت . آموزش های او دارای سه جنبۀ ذهنی ، قلبی و روحی است و تمامیت انسان را خطاب قرار می دهد . یگانگی با یکی ، روح یافتگی ، بیداری باطنی ، انقلاب در روح ، نجات روح، نوریافتگی ، تجربه حضور الهی و عشق الهی ، برقراری ارتباط زنده و حضوری با خداوند ، بیانهای مختلفی است که او در اشاره کردن به هدف عنوان کرده است . جواب او به مسائل مختلف زندگی کامل و دقیق است . بعضی از افراد مطلع از مکتبهای باطنی ، عمق و کیفیت آموزش ها و حرکات او را در مقایسه با جریانهای مختلف معنوی و باطنی به مقایسه جویبار با رودخانه بزرگ یا برکه و دریا تشبیه کرده اند .
بیدار شدن از خواب و هوشیارانه زیستن یکی از جنبه های آموزش او می باشد که مورد تأکید قرار گرفته است .
او به بعضی از شاگردان جملات کوتاهی را واگذار می‏کند که به هسته‏های تعلیمی مشهورند و آنها براساس این جملات کوتاه به نوشتن داستان یا شرح و تفسیر تعالیم باطنی می‏پردازند. وقتی این جملات باز شده‏اند نشان داده‏اند که معنی‏ها و ابعاد زیادی را در خود بصورت نهفته داشته‏اند. استفاده از تمثیل و داستان و استعاره ها یکی از روشهای خاص آموزش اوست .
تمثیل ها و استعاره هایی که او در آموزش هایش بیان می کند دارای معانی عمیق و ابعاد گوناگونی است که می توانند اوضاع را به تصویر بکشند و راه حل ها را نشان دهند . او کلماتی کلیدی و خلاق را به بعضی از شاگردان خود برای حل مسائل و مشکلات داده است که کارساز بوده اند.
روش هایی که او برای اندیشیدن توصیه می کند گوناگون و استثنایی است و غالباً با آن چیزی که در روش های معمول هست تفاوتهای زیادی دارد . نگاه کردن از بالا به مسائل و مشاهدۀ موضوعات از زوایای سی و شش گانه یکی از روش های عملی اوست که تحت عنوان آموزۀ « نگاه 360 درجه » شناخته می شود . این آموزه بطور عملی نشان می دهد که چگونه می توانیم از همۀ زوایای ممکن به مسائل نگاه کنیم .
ایلیا تغییرات و نشانه ها را به شکلی تفسیر می کند که انگار در حال خواندن متن یک کتاب است و به صداها طوری گوش می دهد که انگار معنی های پنهان در آنها را می شنود . در این زمینه دو کتاب نوشته شده که حاوی تجارب افراد از توانایی خارق العادۀ او در معنی کردن نشانه ها و تغییرات است . نگاهش به چیزها طوری است که به نظر می رسد متوجه درون چیزهاست . او به شدت هوشمند است و هوشیاری خارق العادۀ او به گونه ای است که انگار در یک لحظه در جاهای مختلف و در زمانهای مختلفی حضور دارد . هوشمندی عجیبی که در واکنش های او وجود دارد با گذشت زمان واضح تر می شود . گاهی رفتار او برای بینندگان نوعی دیوانگی ساختگی یا تجاهل به حساب می آید که این موضوع نیز روشی است برای سنجش و آزمون . از طرفی او به نحو اعجاب برانگیزی خلاق است . انگار همۀ حرفها و حرکاتش از اعماق یک مرکز خلاقیت می جوشد . طراحی بیش از دویست پروژۀ تحقیقاتی، طرح سی و هفت داستان تعلیمی ، ابداع دهها روش nx (روش های فعال سازی مغزی – ذهنی ) ، ابداع دهها فرمول تفکری بدیع و طرح انواع نظریات بنیادی ، بروزاتی از این خلاقیت عظیم است .
دیدگاههای او در موضوعات معمول زندگی مانند ازدواج ، خانواده ، حکومت ، شغل مناسب ، تغذیه ، دین و غیره تفاوت زیادی با دیدگاههای معمول دارد . وقتی نظرش را در بارۀ موضوع های مختلف می گوید یا ایده اش را در مورد خاصی مطرح می کند غالباً نظرات و نقشه های دیگر کم رنگ می شوند .با این حال نظرات و مواضع اصلی اش را در بارۀ خیلی از چیزها واضح نمی گوید و آنها را اغلب بصورت سربسته می گوید .
او خود را بعنوان معلم زندگی و تعلیم دهندۀ حقیقت معرفی کرده است و به « زندگی حقیقی و پرداختن به حقیقت زندگی و دوری از زندگی موهوم و دروغین » کراراً توصیه کرده است . در بارۀ بسیار از حرفهایی که در باره اش گفته شده است سکوت می کند یا پاسخ صریحی نمی دهد و کشف حقایق را به سوال کننده واگذار می کند.
معنی این واگذاری ممکن است این باشد که تا چیزی را دروناً نیافته‏اید و متوجه نشده‏اید، قبول نکنید. از نظر او انسانها به گروه‏های مردگان، خفتگان، اوهام‏زدگان... و بیداران تقسیم می‏شوند که بیداران خودشان هفت دسته‏اند و تنها این هفت گروه به نجات و بزرگی رسیده‏اند و به تجربه زندگی حقیقی نائل شده‏اند.
ایلیا «میم» از اینکه در میان دوستداران خود به یک بت مبدل شود دائماً گریخته است و بعضی اوقات صرفاً به دلیل شکستن این بت ساخته شده در اذهان برخی از دوستداران، به اعمال ظاهراً شکننده‏ای دست زده است. او دائماً پیروی و وفاداری یاران خود را آزموده و آنان را اصطلاحاً غربال کرده است و از این رهگذر بعضی وقتها بجای جذب افراد آنان را دفع کرده است. به نظر می‏رسد، در موقعیت‏هایی خود را به عمد در معرض محکوم شدن قرار داده است و همراهان خود را به قضاوت شتابزده تحریک کرده است بلکه شاید او را محکوم کنند ...
اینکه انسان به حرف و ادعا و عنوان نیست و به شعور و اندیشه ها و نشانه هاست یکی از تأکیدات اوست . تفاوتی نمی کند که انسانی بگوید من آدم خوبی هستم یا بدی ، چون همۀ مردم جهان ادعاهای زیبا و مقبولی دارند، پس اگر کسی بگوید من راستگو هستم به همان اندازه مهم نیست که بگوید من دروغگو هستم چون این هردو ، ادعاست . چیزی که واقعیت این فرد را نشان می دهد ، محصولات اوست ، نشانه های اوست . اعمال و اندیشه های اوست ، جز این همۀ انسانها تمایل دارند که ادعا کنند و بگویند خوب و بسیار خوب هستند ...
او گاهی در برابر تحریکات مختلف با سکوت و بی‏واکنشی مواجه شده است و همین موضوع موجب تردید یا ابهام بعضی از اطرافیان وی شده است. در بعضی از گزارشاتی که در اینباره وجود دارد وقایع چندی مورد اشاره قرار گرفته که حاکی از همین مطلب است. مثلاً در خاطره‏ای نقل شده که او در برابر درخواست و اصرار بعضی از افراد که از او خواسته بودند تا عمل خارق العاده‏ای انجام دهد و حتی در ادامه، به تمسخر و توهین دست زده بودند، با بی‏تفاوتی و خاموشی برخورد کرده بود که همین موجب تردید بعضی از شاگردان شده بود یا اینکه در جایی مورد تهمتهایی شدید قرار گرفته که به آن جوابی نداده یا در نهایت به خنده کفایت کرده است. در مواردی به سؤالاتی که گاهاً خیلی ساده هم بوده‏اند، جوابی نداده است و از طرف سؤال‏کننده به ندانستن متهم شده است . در موارد متعددی او جملاتی را در محکومیت خود گفته است . البته اینها جملاتی چند پهلو بوده اند که می توان معنای محکومیت را نیز از آن استخراج کرد . اگر انسان هست چه نیازی به دفاع از خود دارد و اگر نیست چرا باید تلاش کند خود را اثبات نماید ...
ایلیا «میم» علاقه‏ای به آشکار شدن در بین جمع از خود نشان نداده است و شهرت و معروفیت را نوعی اسارت می‏داند و به آن پشت کرده است. با تقلید کورکورانه مخالف است و حتی تقلید (کورکورانه) از خود را برای یارانش مجاز ندانسته است. با مطلق‏گرایی شاگردانی که به بهانه همانندی با او به آن دست می‏زنند مخالف است و ایده‏آل افراد را در هر زمان، آن چیزی می‏داند که به تناسب شایستگی و آمادگی به آنها می‏رسد.
در مقابل نظریات تصدیقی و تأیید کننده ای که پیرامون ایلیا « میم » رام الله وجود دارد اظهارنظرهایی منفی هم به چشم می خورد . اظهاراتی که از طرف منتقدان مختلف و غالباً با حالتی بدبینانه یا متعصبانه نسبت به او ابراز شده است . خلاصۀ بعضی از انتقادات مطرح شده این است که او فردی کافر ، مرتد و بدعت گذار است یا ساحر و جادوگر است . بعضی هم معتقدند که او شخصی دیوانه است و عده ای ابله و دیوانه را به دور خود جمع کرده است . منتقدانی که با انقلاب ایران ضدیت دارند او را آخرین تیر نظام اسلامی برای جذب مردم و جوانان به اسلام می دانند و جالب اینکه بعضی از طرفداران انقلاب او را عامل استکبار جهانی برای کوچ دادن جوانان به سمت غرب دانسته اند . عصبیتها و تناقض های شدیدی که در بعضی از این انتقادات به چشم می خورد می تواند بیانگر واقعیت های ناگفته ای باشد که در دل انتقادات وجود دارد .
چکیدۀ بعضی از نسبتها و انتقادات دیگر را می توان اینطور بیان کرد : روح مسیح ، شیطان ، ساحر و جادوگر ، روح خدا ، سای بابای سوم ، بنیادگرای مدرن ، پسر خدا ، معلم جهانی ، مروج خرافات و تحجرگرایی ، پسرخواندۀ آمریکا ، گاندی ثانی ، مفسد فی الارض ، کافر و ضد خدا ، معجزه گر، مدعی قرآن ، شیاد ، پسر شیطان، لیدر فرهنگی غرب درخاورمیانه، مدعی الوهیت و حلاج جدید.
او بر ضرورت تحولی جهانی به صورت بدیهی اشاره کرده است و آنرا حتمی و نزدیک می‏داند و تأکید کرده است که باید خود را آماده و مهیا کنیم.
طیفهایی از پیروان او بویژه نزدیکان و آشنایان قدیمی تر به تأکید شهادت می دهند که او دارای نیروهای خارق العاده و قدرت عظیم روحی و شعور استثنایی است . آنان برای مدعای خود به صدها تجربه و مشاهده حضوری خود و دیگران استناد می کنند . آنها شدیداً به این موضوع اعتقاد دارند که کلام او دارای قدرت تغییر دهنده و بسیار اثرگذار است و اینکه کلمات او بسیار کارسازند و چیزهایی که می گوید واقع می شود . بعضی از گزارشها و تجربیات مذکور ، تاکنون در چندین کتاب و در نشریات مختلف ، بیان شده است . چندین کتاب در بارۀ اعمال خارق العاده و توانایی های او نوشته شده است و فیلم های مستندی از شاهدان بسیارِ این وقایع تهیه شده است که البته بخش زیادی از این فیلم ها و کتابها در بارۀ استاد روح الله و اعمال او می باشد .
او به تعدادی از پیروان خود عهدی را داده است که محتوای اصلی آن با این عبارت بیان می‏شود «الهی تسلیم و خدمتگزارم». این عهد با عبارتهای مشابهی نیز بیان شده است اما در همه شکل‏ها بر مفهوم تسلیم استوار است. اصل عبارت: الهی ای که با منی تسلیم و خدمتگزارم و روز و شب تو را می‏خوانم.